تعداد بازدید : 8223
تعداد نوشته ها : 4
تعداد نظرات : 0
اگر صحبت شبو را جدی بگیری
اگر زمزمه های نشاطآور شاپرک را بشنوی
نیمه های شب! نزدیک صبح
که ژاله روی گلبرگ بنفشه میرقصد
و نفس ، ارمغان نسیم پاک شب ... تا ژرفای دل نفوذ میکند
از یک غزل ، سیر میخورم! از یک عبارت ، سیر مینوشم
که کسی هست
نه خصم تو که در انتظار شکنجه پیکر تو لحظه بشمارد
کسی که به تو عشق میورزد
آن وقت میفهمی چرا گنجشک ها سرمست
در ضیافت بهار نغمه میخوانند
صبح زود ... دو به دو
آسمان بی هیچ دلشوره ای عرصه پرواز
هستی در مقابل این همه شور عشوه میکند
آنها که نه سکه ای دارند ، زرد
دل به یک دانه ارزن طلایی خوش میکنند
هر چند در بازار تو با ارزش نیست
اما هدیه ایست برای او
از آسمان آبی
که اگر بدانی
عشق ورزیدن ، مهر ورزیدن ، دادن بی ادعای باز پس گرفتن
چه لذتی دارد
محبت کیمیا میکند
تو هم در مرثیه غم اجتماع .... شادمان میرقصی
کودکانه میخندی
سعادت اینجاست
همنوا با سرود صبح
صبح ... وقتی فرشته ها به مهمانی قلب تو می آیند
به شب سوگند ، هیچ صبحی مثل صبح دیگر نیست
دسته ها :
پنج شنبه شانزدهم 2 1389